جدول جو
جدول جو

معنی پسر داود - جستجوی لغت در جدول جو

پسر داود
(پِ سَ رِ وُو)
مؤلف قاموس کتاب مقدس گوید: این لغت بواسطه نبوّات وارده در عهد عتیق قصد از نسل داود است که سلطنت پایدار مستقبل (ظ: مستقل) و با جلالی داشته باشد - انتهی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ سَ لِ وو)
روغنی باشد که از ساق درختی حاصل میشود و طعم آن شیرین است و به عربی دهن العسل و به یونانی اورمالی خوانند. (برهان) (آنندراج). دهن عسلی است که اولی نامند، و توهم کرده کسی که اورمالی و اومالی دانسته. (مخزن الادویه). اومالی. (تحفۀ حکیم مؤمن). مادۀ کم وبیش لزج و شربتی شکل که در اواخر تابستان از تنه درختان خانوادۀ زیتونیان درنتیجۀ نیش حشرات یا خراش پوست درخت خارج میشود. این ماده در برابر هوا منجمد شده شکل صمغمانند بخود میگیرد و محتوی 52 درصد مواد قندی شیرین از قبیل ساکارز و لولز و گلوکز میباشد. اومالی. عسل درخت زیتون. عسل زیتون. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ وو)
همان قلعۀ صهیون است که اول ازآن پبوسیان بود و پس از آنکه داود آنرا مفتوح ساخت قصری و شهری در آن بنیاد افکند و به اسم خود موسوم ساخت، بیت لحم نیز شهر داود خوانده شده است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(وو)
نام یکی از رؤسای نصیریان یعنی علی اللهیان
لغت نامه دهخدا
تصویری از پسر دایی
تصویر پسر دایی
پسر برادر مادر پسر نیا پسر خال پسر خالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسل داود
تصویر عسل داود
انگبینک روغن انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر درود
تصویر پر درود
پر ستایش پر ثنا
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه پر از دود باشد: اطاق پر دود. یا قلیان پر دود. که دود بسیار از آن بر آید. یا پردود بودن، اندوهگین غمگین پر درد بودن
فرهنگ لغت هوشیار